اصلاح
بیت 4
هوای دل من با تو بهاریست، در خیال رویت
تو گلستان من ، از بهارم نروی هرگز
بیت 4
هوای دل من با تو بهاریست، در خیال رویت
تو گلستان من ، از بهارم نروی هرگز
من مست از وجودت، تو که از خیالم نروی هرگز
سرشار از عطر با تو بودنم، در عالمی که از نگاهم نروی هرگز
در خانه ای از پرنیان، روبرویم نشسته ای
گل رویت تازه شکفته، از کنارم نروی هرگز
هر صبحم سفره پر از مهربانیها ی توست
دل به تو سپرده ام، از دل بیقرارم نروی هرگز
هوای دل من با تو باریست،در خیال رویت
تو گلستان من ، از بهارم نروی هرگز
خاطر گرمی دستهای تو بر گونه ی خیس وجودم
امید و قرارم خیال تو، از قرارم نروی هرگز
گوش خیالم می شنود نرمی کلام تو را
خوشترین ترانه ی روز من ، از روزگارم نروی هرگز
در دفتر دلم با تو پیمان بسته ام
دل با تو پیمان نشکند، از دفتر خیالم نروی هرگز
کمال مهر و عطوفت را خدا در تو نهاد ، مادر من
ای که مهرت ، به من جان داد، مادر من
همه زندگیم با تو معنا یافته است
دل از صفای وجودت ، زنده و شاد مادر من
جان خام مرا عقل و کلام آموختی
این سینه تا ابد خانه ی تو و دل جای تو باد مادر من
صدای تو خوشترین آهنگ دلنواز است مرا
نیک دانم عاشق تر از تو گیتی نزاد مادر من
دستم بگرفتی قدم به قدم ز خردی تا جوانی
وفا و مهربانی را ز تو دارم به یاد،مادر من
در تبسمت شوقی است مرا وصف نتوانم کرد
لبخند رضایت، تو را، قیمتی مباد مادر من
لبخند شیرین فروردین، عشوه ی طناز گل
کوچه های باغ بهار ، پر ز سوسن ، سرو و سنبل
صبحگاهان با شبنم ، ارغوان چهره می شوید
مرغ عاشق ، با شقایق ، رازهای عشق گوید
دشت ، پر نقش و نگار ، از لاله و بابونه است
جنگل مواج از باد ، به!چه دریاگونه است
از لب باد بهاری ، عطر خوشبوی چمن زار
نغمه ی مرغ خوش الحان ، مست از موعود دیدار
نو عروس سال امروز ، دلربایی میکند با عشق وناز
آسمان بر چهره ی نوروز دارد نگاه ، با چشم باز
شکر ایزد ، حس و حال را ، احسن الحالی کند
او زمستان را بهار و زندگی جاری کند.
آسمان گریست ،
اشک بر گونه ی تمام گلهای عالم غلتید.
از گریه ی یاس ،
علی هم گریست.دل عالم و آدم تپید.