وعده ی دیدار
به غم خانه ی دلم ، با مقدمت صفا آید
ز خاک قدمت به تن دردمندم، شفا آید
من بی خبر از خویشتن ، سودای تو دارم
اشک ز هجر رخت به دیده ام، بی ریا آید
دستان نیازم بهر استجابت بلند است
روضه ی من طلب توست ، بر لبم دعا آید
نام تو پاکترین واژه ی دل من است
به دلم افتاده ، به دل افتادگی ز خدا آید
وعده ی دیدار تو ، لحظه شمار عمر من
دلا منتظر باش ، او به عهد و به وفا آید