عهد یاران
دل من ما وای توست با تو پیمان نشکند
سر ز تن گر برود ، دل عهد یاران نشکند
رفته ای مهجور ز تو این دل زار
لکن ، از غم هجر و غصه ی دوران نشکند
پیمان دل با سر زلفت تا ابد
هرگزم به یادت ای سرو خرامان نشکند
بهر سودای توام ، دل در گرو نهاده ام
از پی خوبان می رود و عهد ایشان نشکند